به طور کلی نویسندگان مختلف در خصوص کلمه " کسب و کار" تعاریف متفاوتی را ارائه داده اند. از نظر لغوی، در واژه نامهی آکسفورد کسب و کار به معنی خرید و فروش و تجارت و در واژه نامهی لانگ من، کسب و کار به معنای فعالیتی برای کسب پول است. در ادامه به ذکر چند تعریف در این زمینه می پردازیم :
بنابراین با توجه به تعاریف یاد شده می توان دریافت که کسب و کار با خرید و فروش کالاها، تولید کالاها یا عرضه ی خدمات، به منظور به دست آوردن سود، سر و کار دارد. در یک تعریف ساده، کسب و کار عبارت است از حالتی از مشغولیت و به طور عام، شامل فعالیتهایی است که تولید و خرید کالاها و خدمات با هدف فروش آنها را به منظور کسب سود، در بر میگیرد.
با توجه به تعاریف ذکر شده در زمینه کسب و کار، ویژگیهای کسب و کار عبارتند از:
اگر چه باور عمومی این است که تنها هدف کسب و کار، به دست آوردن منافع و سود اقتصادی است، اما واقعیت این است که این مورد، تنها هدف کسب و کار نیست. آرویک معتقد است همان طور که انسان تنها با هدف خوردن زندگی نمیکند، تنها هدف کسب و کار نیز ، کسب سود اقتصادی نیست. بر این اساس اهداف کسب و کارها را به طور کلی در دو گروه اهداف اقتصادی اند و اهداف اجتماعی یا غیر انتفاعی طبقه بندی می کنند.
ساده ترین ساختار کسب و کار، مالکیت انحصاری است. در این ساختار، صاحب کسب و کار تنها فردی است که مالکیت تمام داراییها و مسئولیت همهی تعهدات و بدهیهای کسب و کار با وی است. نوع دیگری از ساختار کسب وکار، مشارکت تضامنی است که در آن چند فرد مختلف با وظایف مشترک میتوانند یک کسبوکار راه بیندازند. همچنین ساختار یک کسبوکار ممکن است به صورت یک شرکت یا یک شخص حقوقی نیز باشد. شراکت در کسبوکار صاحبان آن را از ریسک ها و مسئولیتهای مالیِ تعهدات آن کسبوکار خلاص میکند؛ هرچند، یک شرکت قوانین مالیاتی ناخوشایندی برای صاحبان آن کسبوکار به همراه دارد. به همین دلیل، چهارمین ساختار کسبوکار با نام شرکت با مسئولیت محدود نیز وجود دارد که نقاط قوت و مزایای موارد دو و سه – مشارکت تضامنی و شراکت – را با هم ترکیب کرده است.
به طور کلی محیط کسب وکار، شامل عوامل مؤثر بر عملکرد بنگا ههای اقتصادی است. این عوامل شامل مجموعه عوامل داخلی و عوامل خارجی تاثیر گذار بر یک کسب و کار خواهد بود. عوامل داخلی، مجموعه عواملی هستند که در اختیار و کنترل مدیران کسب و کار یوده اما عوامل خارجی کسب و کار عواملی هستند که تغییر و یا بهبود آنها خارج از حیطه مدیریت و قدرت مدیران یا مالکان بنگاه می باشد. در تعریفی دیگر، محیط کسب وکار مجموعه ای از سیاست ها، شرایط حقوقی، نهادی و مقرراتی است که بر فعالیت های کسب وکار حاکم اند. ثبات اقتصاد کلان، کیفیت زیرساخت های کشور، کیفیت دستگاه های اجرایی، نظام وضع قوانین و مقررات، هزینه و امکان دسترسی به اطلاعات و آمار، فرهنگ و کار و عوامل دیگری از این دست، از عواملی هستند که عملکرد واحدهای اقتصادی را تحت تأثیر قرار می دهند، در حالی که مدیران واحدهای اقتصادی نمی توانند تأثیر چندانی بر آنها بگذارند. محیط کسب وکار نامناسب، هزینه عملکرد بنگاه های اقتصادی را افزایش داده و باعث ازبین رفتن انگیزه سرمایه گذاری و نیز عقب ماندن تولیدکنندگان کشور از رقبای جهانی می شود.
امروزه چندین مؤسسه بین المللی، محیط کسب وکار در کشورهای مختلف را بررسی نموده و کشورها را از نظر مؤلفه های مختلف محیط کسب وکار، رتبه بندی می کنند. از مشهورترین اين مؤسسات می توان به بانک جهانی، مجمع جهانی اقتصاد، بنیاد هریتیج و واحد اطلاعات اقتصادی مجله اکونومیست اشاره کرد.
پایان