عنوان مطلب:

مدیریت زنجیره تامین

خلاصه مطلب:
تاریخ مطلب:
مدیریت زنجیره تامین

 

مدیریت زنجیره تامین

امروزه با توجه به توسعه صنعتی دنیا ، تنوع محصولات افزایش یافته و محصولات دارای پیچیدگی های خاصی شده اند . با توجه به وجود قطعات فراوان در بعضی از این محصولات ، نیاز به سازمان دهی تولید و ساخت قطعات احساس می شود . اما سازمان دهی تأمین مواد اولیه ، ماشین آلات و منابع انسانی ، مشکلات زیادی دارد . تهیه و تولید کلیه قطعات در داخل شرکت مشکلات زیادی دارد. تهیه و تولید کلیه قطعات در داخل شرکت مشکلات زیادی به بار می آورد که مهم ترین آن نحوه سازمان دهی نیروی انسانی و نیز ایجاد منابع اضافی در زمان تغییرات بازار و تقاضا است . به مرور زمان ، سازمانها دریافته اند که برای سازمان دهی مناسب تأمین قطعات ، بهتر است از منابع تولید خارج از سازمان استفاده شود . لذا تفکر زنجیره تأمین شکل گرفت . چرا که سازمانهای تولیدی دریافتند که نمی توانند به صورت مستقل و بدون در نظر گرفتن شرایط پیرامونی خود ، تنها بر کارایی درونی و منافع کوتاه مدت تأکید کنند.

تعاریف مختلفی از مدیریت زنجیره تأمین ارائه شده است ، اما قبل از آن لازم است مفهوم زنجیره تأمین بیان شود . بر اساس تعریفی زنجیره تأمین مشتمل بر تمام فعالیت های مرتبط با جریان و تبدیل کالاها از مرحله ماده خام ( استخراج ) تا تحویل به مصرف کننده نهایی و نیزجریان های اطلاعاتی مرتبط با آن ها است و از اجزای زیر تشکیل شده است  :

١) زنجیره تأمین بالادست ، شامل تأمین کنندگان اولیه ( که خودشان می توانند مونتاژ کننده یا سازنده باشند ) و تأمین کنندگان آن ها که همه این مسیرها از مواد سرچشمه می گیرد . فعالیت های اصلی این قسمت خرید و حمل است .

 ٢) زنجیره تأمین داخلی ، شامل همه پردازش های استفاده شده به وسیله یک سازمان در تبدیل داده های حمل شده به سازمان به وسیله تأمین کنندگان به خروجی هاست ، از زمانی که مواد وارد سازمان می شود تا زمانی که محصول نهایی برای توزیع به خارج سازمان حرکت می کند . فعالیت ها این جا شامل حمل مواد ، مدیریت موجودی ، ساخت و کنترل کیفیت است .

3) زنجیره تأمین پایین دست ، شامل همه فرایندهای درگیر در توزیع و تحویل محصولات به مشتریان نهایی است . خیلی زیاد مشاهده می شود که زنجیره تأمین ، وقتی محصول واگذار یا مصرف می گردد ، پایان می پذیرد.

مدیریت زنجیره تأمین یک عامل کلیدی و استراتژیک در افزایش اثربخشی و تحقق اهداف سازمانی به شمار می آید . بر این اساس مدیریت زنجیره تأمین را باید یکی از حوزه های حیاتی مدیریت سازمان نامید که همانند سایر حوزه ها نیازمند پایش ، نظارت ، عارضه یابی ، بهبود و نهایتا سوق یافتن به سوی سرآمدی بوده ، برای کسب و تقویت مزیت های رقابتی ، سنجش عملکرد ، بهبود مستمر و مدیریت کارا و اثربخش آن الزامی محسوب می شود .
پایان