عنوان مطلب:

دیدگاه های زنجیره تأمین

خلاصه مطلب:
تاریخ مطلب:
دیدگاه های زنجیره تأمین

 

دیدگاه های زنجیره تأمین

 

دیدگاه های متفاوتی نسبت به زنجیره تأمین وجود دارد. این دیدگاه ها بین سازمان ها و حتی مدیران مختلف نیز متفاوت است. در حقیقت نمی توان گفت دیدگاه اشتباه و یا صحیحی وجود دارد. به عبارت دیگر ممکن است دیدگاهی که در شرایط خاصی و برای شرکتی صحیح و مناسب به نظر آید، در همان حال برای شرکت دیگر و در شرایط دیگر مناسب نباشد. آنچه مهم است این مطلب است که نگرش به زنجیره تأمین پویا بوده و این نگرش با افزایش فشارهای رقابتی و گذر زمان تغییر می کند. چند دیدگاه مهم به زنجیره تأمین وجود دارد که ما در مقاله به آنها خواهیم پرداخت.

 

  1. دیدگاه بخشی

در اکثر شرکت ها چنین دیدگاهی وجود دارد. وجود ساختار بخشی برای توسعه نگرش زنجیره تأمین لازم است. به عنوان مثال در کارخانه تولیدی حوزه های کارکردی، تأمین، عملیات، مهندسی و توزیع قابل شناسایی است. در چنین سازمان هایی هر واحد خودمختاری زیادی داشته و ارتباط بین بخش های مختلف کم است. معمولا چنین ارتباطی در بین شرکت های یک زنجیره کمتر به چشم می خورد. ارزیابی عملکرد این شرکت ها نیز بیشتر بر هزینه ها متمرکز است. به بیان دیگر هر بخش معیار هزینه ای مختص خود را برای ارزیابی عملکرد دارد. به عنوان مثال در بخش ساخت و تولید، بازدهی نیروی کار و یا هزینه های کیفیت کالای تولیدی مورد ارزیابی قرار می گیرند. در این نگرش تداخل کاری بین بخش های مختلف به حداقل می رسد. سیستم های اطلاعاتی نیز بر اساس نیاز بخش ها شکل می گیرند. هر واحد سعی بر بهبود عملکرد خود دارد، که البته ممکن است این بهینه سازی محلی برای کل سیستم سودمند نباشد.

 

  1. تدارکات

این پارادایم بر کاهش هزینه های تأمین در یک زنجیره تمرکز دارد. در این دیدگاه وقتی سخن از مدیریت زنجیره می شود ذهن خود به خود به سمت تأمین کنندگان و تدارکات معطوف می شود. در بسیاری از این شرکت های تولیدی و خدماتی، مواد اولیه جزء اصلی هزینه ای محسوب می شوند.  یک تفکر معمول این است که به منظور بهبود هر فرایند بر قسمتی تمرکز کنیم که هزینه بیشتری را ایجاد می کند. هزینه های سنگین تأمین مواد و خدمات از خارج شرکت، این حوزه را به هدفی مناسب جهت کاهش هزینه ها تبدیل کرده است. بسیاری از شرکتهای خدماتی را میتوان نام برد که وابستگی زیادی به تأمین کنندگان و تدارکات دارند. به عنوان مثال می توان به بیمارستانها و مراکز درمانی و یا خودروسازان اشاره کرد. در چنین شرکت هایی ارتباطات مناسب و بلند مدت با تأمین کنندگان تاثیر زیادی بر کاهش هزینه ها دارد. در همین راستا می توان به برنامه هایی نظیر کاهش تعداد تأمین کنندگان، مدیریت موجودی خریدار توسط فروشنده ، و ابداعاتی در زمینه منبع یابی اشاره کرد که هدف نهایی آنها کاهش هزینه می باشد. به طور کلی این نگرش موجب یکپارچگی بیشتر با تأمین کنندگان می گردد. معمولا در روابط بین خریدار و فروشنده، به کارگیری این دیدگاه منجر به کاهش قیمت می شود و سود از یک طرف به طرف دیگر انتقال می یابد بدون اینکه تاثیری در بهبود عملیات کل زنجیره بگذارد.

 

  1. لجستیک

ایده اصلی در این دیدگاه، ارتباط شبکه ای شرکت ها با یکدیگر می باشد. لجستیک دو فعالیت مهم حمل و نقل و انبارش را در بر می گیرد. انتقال فیزیکی مواد در مراحل مختلف زنجیره از نظر اقتصادی اهمیت زیادی دارد. انجمن مدیریت لجستیک (CLM) ، لجستیک را به صورت زیر تعریف می کند :

لجستیک بخشی از فرایند زنجیره تأمین است که کارایی و اثر بخشی جریان، انبارش مواد، خدمات و اطلاعات مربوطه را از نقطه آغازین تا نقطه مصرف مشتریان، مدیریت، اجرا و کنترل می کند، به نحوی که نیاز مشتریان تأمین گردد.

توجه کنید که تعریف فوق محصولات و خدمات به همراه اطلاعات مربوطه را در بر می گیرد. همچنین به نیازمندی های مشتریان نیز توجه شده است. به گمان برخی از صاحبنظران لجستیک و زنجیره تأمین معادل یکدیگر می باشند. دیدگاه لجستیک بر خلاف دیدگاه تدارکات، دیدگاهی برون سازمانی است. که در آن کارکردهایی مانند انبارهای اتوماتیک، مراکز توزیع، و شبکه های حمل و نقل با هدف کاهش هزینه ها، تعریف می شود.

 

  1. اطلاعات

در این دیدگاه سعی می گردد ارتباطات داخل شرکت و همچنین ارتباطات زنجیره با استفاده از سیستم های اطلاعاتی و کامیپوتری بهبود یابد. تبادل الکترونیکی داده ها (EDI) یکی از اولین ابزارهای تسهیل ارتباط بین شرکت ها است. یکی از مشکلات رایج در این زمینه فقدان یکپارچگی نرم افزارهای درون و برون سازمانی است. همواره، تلاش های زیادی به منظور استانداردسازی داده ها و فرایندهای اطلاعاتی در کل زنجیره صورت گرفته است که منجر به تسهیل به اشتراک گذاری اطلاعات در زنجیره می گردد. با بهره گیری از اطلاعات، بهبودهای قابل ملاحظه ای در عملکرد زنجیره تأمین ایجاد می گردد. یکی از نگرش های مهم در این خصوص، منعکس کردن اطلاعات فروش به مراحل قبل از زنجیره (تأمین کنندگان) می باشد. گرچه این روش نیازهای پیش بینی را در زنجیره کاهش می دهد. ولی فقدان و یا کمبود هوشیاری فرایندی از نقاط ضعف این دیدگاه است.

 

  1. مهندسی مجدد فرایندهای کسب و کار

هدف مهندسی مجدد فرایندهای کسب و کار، تجدید فرایندها به منظور کاهش ضایعات و بهبود کیفیت است. گرچه به طور سنتی دیدگاه مهندسی مجدد فرایندها برای یک شرکت تعریف شده است ولی میتوان این دیدگاه را به سادگی در کل عناصر زنجیره تعمیم داد.  در مهندسی مجدد فرایندها، مفاهیمی همچون سیستم های کامیپوتری جدید، مهندسی مجدد و نگرش هایی چون شش سیگما، از اهمیت فراوانی برخوردارند. طراحی سیستم ها و توسعه فناوری های جدید در راستای طراحی فرایندها صورت می پذیرد. به عبارت دیگر فناوری های جدید بهبود فرایندها را میسر می سازد.

 

  1. استراتژی

دیدگاه مهم دیگری که در طراحی زنجیره تأمین مطرح می شود، بر مبنای استراتژی های رقابتی شرکت است. هم اکنون در دنیای رقابتی تجارت، رقابت بیشتر از آنکه بر روی محصولات باشد. بر روی عملکردها و ویژگی های وابسته به آن است. در نگرش استراتژیک، تمام تغییرات زنجیره با هدف افزایش قدرت رقابت پذیری سازمان انجام می گیرد. در فضای رقابتی، رضایت مشتری فاکتور کلیدی است. بنابراین دیدگاه هایی چون ارتباط با تأمین کنندگان، لجستیک و سیستم های اطلاعاتی همه در جهت ارضای مشتریان سازماندهی می شوند. با تببین استراتژی رقابتی به منظور برآورده سازی رضایت مشتریان، دیدگاه های دیگر نیز جهت دهی می شوند.

 

پایان

 

منبع : جیمز ب. آیرس