عنوان مطلب:

چابکی در کسب و کار و مقاومت در برابر تغییر

خلاصه مطلب:
تاریخ مطلب:
چابکی در کسب و کار  و مقاومت در برابر تغییر

 

چابکی در کسب و کار  و مقاومت در برابر تغییر

 

لزوم چابکی سازمان:

یکی از مهمترین عوامل برتری کسب و کارها، پاسخگویی سریع و با کیفیت مطلوب به انتظارات و تقاضای مشتریان و همچنین واکنش مناسب و به موقع به تغییرات بازار و همچنین زنجیره تامین است. جدای از نوع فعالیت سازمانها، دلایل مختلفی در خصوص وادار شدن آنها در حرکت به سوی چابکی وجود دارد. از جمله افزایش انتظارات مشتریان، افزایش قدرت انتخاب مشتریان، کاهش وفاداری مشتریان، عملکرد رقبا، محیط پویا و فعال کسب و کار، تغییرات سریع در روندهای محیطی از جمله قوانین و مقررات، تغییر در نحوه روابط و تعامل با سایر همکاران، تغییرات تکنولوژی و سایر عوامل دیگر. تغییراتی که نیازمند ایجاد ساختارهایی فرایند محور با بهبود در فرآیندهای درون و برون سازمانی و ایجاد بستری به منظور بهره گیری از راه حل های چابک بوده و امروزه نیز در بین شرکت های امروزی بسیار متداول گردیده است. برخی شرکت ها با بهره گیری از این ساختار، کسب و کار خود را به شدت بهبود بخشیده اند و وجود مشتریان راضی آنها نیز سبب شده است تا درآمدهای بسیار بالایی در مقایسه با رقبای خود کسب نمایند. از سوی دیگر شرکت های سنتی که دارای ساختارهای سلسله مراتبی و وظیفه محور با فرآیندهای سازمانی پیچیده و ناکارآمد هستند، امکان ایجاد چابکی در کسب و کار و پاسخگویی سریع به انتظارات مشتریان خود را نداشته و سهم بازار خود را به مرور از دست خواهند داد.

توجه به این نکته حائز اهمیت است که سرعت عمل، نقطه مشترک کلیه مزایای چابک سازی کسب و کارها می باشد. حال سوال اینجاست که برای ایجاد فرآیند چابک سازی در سازمان بهتر است چگونه عمل شود؟ اگر فرآیندهای غیر ضروری یک به یک و با استراتژی، حذف شوند و سپس با بررسی اثرات مثبت و منفی، نتیجه گیری شود که چگونه عمل کنیم تا کمترین آسیب و بیشترین منفعت حاصل گردد، بسیار مفید خواهد بود. لازم است تا کارمندان احساس کنند در صورتی که با استراتژی جدید سازگار باشند نقش بسیار مهمتری در کسب و کار جدید و چابک شما خواهند داشت.

 

تعاریف و مفاهیم چابکی سازمان:

به طور کلی در خصوص چابکی سازمان، تعاریف مختلفی توسط محقیقین مختلف ارائه شده است. اما این تعاریف هم هیچکدام مخالف و ناقص همدیگر نیستند. در ادامه به ذکر تعدادی از این تعاریف می پردازیم:

- چابکی به معنای واکنش اثر بخش به محیط متغیر و غیر قابل پیش بینی و استفاده از آن تغییرات به عنوان فرصت هایی برای پیشرفت سازمانی است.

- چابکی به معنای توانایی سازمان در احساس، ادراک و پیش بینی تغییرات موجود در محیط کسب و کار است.

- سازمان چابک سازمانی است که بتواند تغییرات محیطی را تشخیص داده و به آنها به عنوان عوامل رشد و شکوفایی بنگرد.

- چابکی را توانایی فائق آمدن بر چالشهای غیر منتظره برای مقابله با تهدیدات بی سابقه محیط کسب و کار و کسب مزیت و سود از تغییرات، به عنوان فرصت‌های رشد و پیشرفت تعریف می‌کنند.

- چابکی، توانایی رونق و شکوفایی در محیط هایی که دارای تغییر مداوم و غیر قابل پیش بینی هستند است.

- چابکی را می‌توان به صورت همسویی نزدیک سازمان با نیاز‌های متغیر کاری، در جهت کسب مزیت رقابتی تعریف کرد.

 

مولفه های چابکی:

مولفه های چابکی سازمانی عبارتند از :

- پاسخگویی

- شایستگی

- انعطاف پذیری

- سرعت

 

تغییرات در نحوه عملکرد و مقاومت در برابر تغییر

آگاهی از مزایای چابک سازی سازمان چیزی نیست که مدیران شرکت ها به آن آگاه نباشند. ولی هنوز هم سازمان های فراوانی هستند که با ایجاد تغییرات در ساختارهای مشارکتی، ساختارهای درون سازمانی، شرح وظایف و همچنین فرآیندهای سازمانی خود، مخالفت می کنند. نکته قابل توجه این است که این کسب و کارها میدانند که انتظارات مشتریان نسبت به گذشته در حال افزایش و وفاداری آنها در حال کاهش است و لذا موضوع چابکی در کسب و کار،  نیاز اساسی آنهاست. اما با این وجود در این خصوص به موفقیت خاصی دست نیافته اند. البته عوامل بسیار زیادی در عدم موفقیت سازمانها در این زمینه وجود دارد، اما موضوعی که در اینجا به آنها پرداخته می شود موضوع " مقاومت در برابر تغییرات" در سازمانهاست.

عدم پذیرش تغییرات در کسب و کار چیزی نیست که تنها دلیل آن مدیران ارشد سازمانها و یا عدم حمایت کافی آنها از ایجاد تغییرات در نحوه عملکرد سازمان باشد. در اغلب موارد کارمندان در سازمان مورد نظر وجود دارند که با وجود شایستگی تخصصی در انجام هرچه بهتر امور محوله، مایل و قادر به تطبیق خود با شرایط جدید نبوده و تغییرات را به منزله تهدیدی برای موقعیت خود می دانند.

به طور کلی مقاومت در برابر تغييرات در سازمانها، یک واكنش رفتاري غير قابل اجتناب و طبيعي و اغلب از لحاظ روان شناختي نیز امري ناآگاهانه است. دليل ابراز مقاومت كاركنان در برابر تغيير را مي توان در برداشت و پيش زمينه آنان نسبت به تغيير، ترس از ناشناخته ها، ايجاد فضاي بدگماني، ترس از شكست و ناكامي، از دست دادن جايگاه و امنيت شغلي و غیر باشد. این ویژگی که در سطوح میانی سازمانها بیشتر رخ می دهد، با این زمینه فکری است که تغییر در فرآیندها باعث میشود تا مجبور باشند زمان زیادی را صرف ایجاد فرایندهای جدید سازند، غافل از اینکه در شرایط فعلی کسب و کارشان، دچار فرآیندهای تکراری و زمان بری بوده که به آنها آگاهی ندارند.  و یا حاصل از این تفکر که اصولا تغییرات در فرآیندها، منجر به حذف اقدامات غیر ضروری و همچنین اقداماتی می گردد که فاقد هر گونه ارزش افزوده برای مشتری است و لذا در مواقعی ممکن است این اقدام، موجب کاهش تعداد نفرات درگیر در یک فرایند و یا تعدیل برخی پرسنل در یک سازمان شود و یا سایر تصورات مشابهی که فارغ از درست یا نادرست بودن آنها، به هر شکل ممکن مانعی در تحقق اهداف حاصل از پیاده سازی پروژه های بهبود در یک سازمان است.

 

مدیریت مقاومت در برابر تغییر

مدیریت مقاومت در برابر تغییر در سازمان، مشابه مدیریت تعارض سازمانی است. مدیران ارشد سازمانها به جای حذف و یا غلبه بر موضوع مقاومت بایستی، بایستی آن را به عنوان ابزاری جهت بهبود سازمان تلقی کنند. چنانچه مقاومت در برابر تغییر، مدیران را وادار به برقراری ارتباط بیشتر با کارکنان، ارزیابی مجدد تصمیمات مربوط به تغییر و جستجو برای پیدا کردن راههای جدید رسیدن به هدف سازد، آنگاه سازنده خواهد بود.

به طور کلی به منظور از بین بردن منابع یا عواملی که در برابر پدیده تغییر مقاومت می‌کنند، شش روش ارایه شده است :

1- آموزش و ارتباطات

2- مشارکت و مداخله

3- حمایت و پشتیبانی

4- مذاکره و توافق

5- ترغیب و جلب همکاری مخالفان

6- اجبار

 

پایان